هر وقت حرف از آرامش میزنیم، لحظاتی در نظر ما میآیند که جزو لحظات شیرین زندگیمان بودهاند. آرامش و آسایش مفاهیمی دارند که همه آنها را دوست داریم و خیلی از اهداف زندگیمان را بر اساس آنها پیریزی میکنیم. از نوزادی که در آغوش مادر قرار میگیرد تا پیرمردی که پس از سالها کار بازنشسته میشود. از دانشآموزی که تعطیلاتش فرا میرسد تا دانشجویی که یک سال تحصیلی را به پایان میبرد. از جوانی که یک روز سخت کاری را پشت سر گذاشته تا پدر و مادری که پس از یک عمر تلاش، به بار نشستن فرزند خود را به تماشا نشستهاند، همه و همه به دنبال آرامشیم.
اما هربار که از مرحلهای میگذریم، متوجه میشویم که آرامش را باید در پایان مرحله بعد بجوییم. بعضی از مواقع اینطور به نظر میرسد که این تسلسل پایانی ندارد و یا آرامش تنها برای عدهای خاص قرار داده شده است.
پس آرامش را در کجا باید جست؟
خداوند که ما را آفریده و به تمام جوانب وجودی ما آگاه است، بهترین کسی است که میتواند نحوه دستیابی به آرامش را به ما نشان دهد. پس چه بهتر که مفهوم آرامش را در سخنان جانشین فرستاده او، حضرت زین العابدین (علیه السلام) بجوییم. کسی به خاطر رنج دنیا آرامش از او دور نشد.
زهری، یکی از شاگردان حضرت، گوید: شنیدم امام زین العابدین (علیه السلام)میفرمود: "هر که به وعدههای خدا تسلی پیدا نکند، دلش از حسرتهای دنیا پاره پاره میشود. به خدا قسم دنیا و آخرت مانند دو کفه ترازو است که هر کدام سنگین شود دیگری را سبک میگرداند." سپس این آیات را قرائت فرمودند:
"روز قیامت که پیش آید و حتما پیش خواهد آمد روزی است که سرنگون کننده است و برتری آور."(1) به خدا قسم دشمنان خدا را به آتش سرنگون میکند و دوستان خدا را به بهشت بالا میبرد. سپس حضرت رو به یکی از اهل مجلس کردند و فرمودند: "از خدا بپرهیز و خواسته خود را از راه نیکو بدست آور و آنچه را که آفریده نشده است، طلب نکن که هر کس آفریده نشده را بطلبد دلش از حسرت پاره پاره میشود و به آنچه میجوید دسترسی پیدا نمیکند." سپس فرمودند: "چگونه به چیزی که آفریده نشده است دسترسی توان یافت!" آن مرد گفت: "چیزی که آفریده نشده است چگونه مطلوب واقع میشود؟" حضرت پاسخ دادند: "کسی که به دنبال ثروت و اموال و وسعت در زندگی دنیا میرود مقصودش آسایش است و آسایش نه در دنیا خلق شده است و نه برای اهل دنیا. آسایش فقط در بهشت آفریده شده است و برای اهل بهشت؛ و ناراحتی و زحمت در دنیا آفریده شدهاند و برای اهل دنیا. و هرکس را یک کاسه از دنیا دادند دو برابر آن حرص به او دادند و هر که از دنیا بیشتر بدست آورد نیازمندیاش بیشتر خواهد بود زیرا در نگهداری ثروتش به مردم محتاج است و به هر وسیلهای از وسایل دنیوی احتیاج پیدا میکند. پس در ثروت دنیا آسایش نباشد ولی شیطان درون فرزند آدم وسوسه میکند که در جمع کردن مال آسایش است و حال آنکه او را در دنیا به ناراحتی میکشاند و در آخرت به پای حساب." سپس فرمودند: "دوستان خدا هرگز زحمت دنیا برای دنیا نکشیدند بلکه زحمت در دنیا را برای آخرت کشیدند." پس فرمودند: "هان، کسی که غم روزی خورد یک گناه بر او نوشته میشود. عیسی مسیح به حواریون چنین گفت: که دنیا پلی بیش نیست. از آن بگذرید و به آبادیش نپردازید."
آسایش در دنیا و برای اهل آن آفریده نشده است اما آنچه خداوند برای ما در دنیا قرار داده است، آرامش است. خداوند به ما سفارش کرده که آرامش را در آسایش نجوییم بلکه آن را در ایمان به او و باور به وعدههایش جستجو کنیم که هر که به وعدههای خدا تسلی پیدا نکرد، دلش از حسرتهای دنیا پاره پاره شد.
« برگرفته از خصال شیخ صدوق، باب الاثنین، ترجمه سید احمد فهری زنجانی »